
- تیم محتوا اَدپتو
- چالش های شغلی
در بخش قبلی، با برخی از رایجترین چالشهای شغلی آشنا شدیم و به برخی از راهکارهای مربوط به آنها اشاره کردیم. اما همانطور که گفته شد، مشکلات زیادی وجود دارند که باعث میشوند افراد در رابطه با شغل خود دچار چالش شوند و بر کیفیت زندگی آنها تأثیر بگذارند. در اینجا برخی از رایجترین چالشها و مشکلات شغلی را بررسی خواهیم کرد و سعی میکنیم برای آنها راهکارهایی ارائه دهیم. بنابراین، اگر شما نیز با مشکلات شغلی دست و پنجه نرم میکنید، با ما همراه باشید تا بیشتر در مورد چالشها و راههای مقابله با آنها صحبت کنیم.
فهرست مطالب
محیط کاری نامناسب
اگر از هر فردی بپرسید که «در محل کار چه کسی بیشتر از همه اذیتتان میکند»، به احتمال زیاد پاسخها به دو دسته تقسیم خواهند شد: «رئیس» یا «همکار». محیط کاری، به شکلی غیرقابلانکار، تأثیر مستقیمی بر کیفیت کار و حال روحی شما دارد. وقتی رئیس یا همکارانی دارید که باعث ایجاد تنش و استرس در محیط میشوند، به راحتی ممکن است احساس کنید که نه تنها نمیخواهید در آنجا کار کنید، بلکه اصلاً نمیخواهید کار کنید. و این مسئله کاملاً رایج است. طبق گزارشها، نزدیک به 70 درصد از کارمندان نارضایتی خود را ناشی از روابط ضعیف با مدیر، رئیس و همکارانشان گزارش میدهند.
راهکار چیست؟
- اولین و مهمترین راهکار، ارتباط برقرار کردن است. هرچند که ممکن است سخت به نظر برسد، اما بسیاری از مواقع یک مکالمه صادقانه و شفاف میتواند سوءتفاهمها را رفع کند. بهعنوان مثال، اگر رئیس شما انتظارات غیرمنطقی دارد، میتوانید با ارائه دلایل منطقی به او توضیح دهید که چرا انجام آن کار به شکل مطلوب نیاز به زمان یا منابع بیشتری دارد.
- راهکار بعدی، تقویت مهارتهای ارتباطی است. مزیت این راهکار این است که علاوه بر محیط کار، در سایر بخشهای زندگی نیز مفید واقع میشود. یادگیری تکنیکهای مذاکره، حل تعارض و همدلی میتواند روابط شما را با همکاران، مدیران و دیگر افراد بهبود بخشد. چرا که گاهی اوقات مشکلات ناشی از نحوه تعامل ما با دیگران است و با اصلاح این مسئله، میتوان محیط را بهبود بخشید.

احساس عدم ارزشمندی
فرض کنید شغلی دارید که درآمد آن خوب است، محیط آن مناسب است و حتی فرصت پیشرفت نیز وجود دارد. اما احساس میکنید که این کار برای شما ارزشمند نیست. منظور این نیست که خود کار ارزشمند نباشد، بلکه برای شما احساس ارزشمندی ایجاد نمیکند. بهعنوان مثال، ممکن است در یک شرکت مشغول به کار باشید و از نظر ظاهری همه چیز عالی به نظر برسد. اما وقتی شبها به خانه برمیگردید و با خود خلوت میکنید، از خود میپرسید: «آیا این چیزی است که واقعاً میخواستم؟» این مشکل بهویژه در شغلهایی که جنبه تکراری دارند بیشتر مشاهده میشود.
راهکار چیست؟
- اولین قدم برای مقابله با این احساس، تعریف مجدد هدف شغلی است. از خود بپرسید چرا این شغل را انتخاب کردهاید و آیا این کار به عنوان قدمی در جهت رسیدن به هدف بزرگتری است؟ اگر ارتباطی بین شغل خود و ارزشهای شخصیتان پیدا کنید، احتمالاً از شغلتان احساس بهتری خواهید داشت.
- دومین راهکار این است که سعی کنید تأثیر کار خود را درک کنید و حتی در صورت امکان آن را مشاهده نمایید. بهعنوان مثال، اگر مسئول وارد کردن دادهها هستید، مشاهده کنید که چگونه این دادهها در تصمیمگیریهای بزرگتر شرکت استفاده میشوند و چه ارزشی ایجاد میکنند. این درک میتواند به شما احساس ارزشمندی دهد و این تصور را ایجاد کند که بخشی از یک فرآیند بزرگتر هستید.
- سومین راهکار، مشابه به مشکل «نبود امکان پیشرفت» این است که به دنبال معنای بیشتر در خارج از فضای کاری باشید. ممکن است شغل شما نتواند تمامی نیازهای معنوی شما را برآورده کند. در این صورت، فعالیتهای غیر شغلی مانند شرکت در امور خیریه، یادگیری مهارتهای جدید یا وقتگذرانی با خانواده و دوستان میتواند این خلأ را پر کند و احساس ارزشمندی بیشتری به شما بدهد.

عدم امنیت شغلی
در خصوص این مشکل، نکتهای جالب وجود دارد: افرادی که در زمینه «تأمین امنیت» مشغول به کار هستند، مانند نظامیان، نیروهای پلیس و حتی آتشنشانها، به دلیل ماهیت شغل خود ممکن است از نظر جانی امنیت نداشته باشند و جانشان در معرض خطر باشد. اما اگر از این افراد بپرسید: «چقدر از کارتان رضایت دارید؟»، خواهید دید که بسیاری از آنها از شغل خود رضایت بالایی دارند. حال اگر همین سؤال را از افرادی بپرسید که از امنیت شغلی خود مطمئن نیستند و حتی ممکن است دو روز دیگر هم شغلشان را از دست بدهند، میبینید که کسانی که امنیت شغلی ندارند، حتی اگر امنیت جانی داشته باشند، بسیار بیشتر از شغلشان ناراضی هستند. چرا؟
چون نداشتن امنیت شغلی یکی از ترسناکترین چالشهایی است که افراد در محل کار با آن مواجه میشوند. زمانی که فرد نمیداند آیا ماه آینده حقوق خواهد داشت یا موقعیت شغلی خود را حفظ خواهد کرد یا خیر، احساس عدم اطمینان به وجود میآید که منجر به اضطراب، استرس (که همواره در کنار کار وجود دارد)، کاهش تمرکز و در نهایت افت بهرهوری خواهد شد. متأسفانه این مشکل در اقتصادهای ناپایدار و مشاغلی که قراردادهای موقتی یا پروژهای دارند، بیشتر مشاهده میشود.
عدم امنیت شغلی تأثیرات منفی زیادی بر زندگی فرد میگذارد و باعث میشود که فرد همواره نگران آینده باشد. و همه میدانیم که پایان این مسیر به کجا میانجامد: مشکلات خواب، اضطراب مزمن، ناتوانی در لذت بردن از زندگی و شادیها و دیگر پیامدها.
راهکار چیست؟
در مقایسه با سایر مشکلاتی که تا به حال اشاره کردیم، برای این مشکل راهحلهای کمتری وجود دارد. اما اصلیترین راهکاری که میتوان به آن اشاره کرد:
- یادگیری مهارتهای بیشتر و متنوعتر است که بتوانند فرصتهای شغلی بیشتری را برای فرد فراهم کنند و او را از وابستگی به یک شغل خاص برهانند.
- ایجاد شبکههای ارتباطی و ساخت روابط حرفهای قدرتمند است. زمانی که فرد در دنیای کار شبکهای از افراد مختلف در صنایع گوناگون داشته باشد، امکان جابهجایی یا پیدا کردن شغل جدید برای او بسیار راحتتر خواهد بود. این امر نه تنها موجب افزایش اطمینان فرد از امنیت شغلیاش میشود، بلکه در مواقعی که شغلی از دست میرود، میتواند به او کمک کند تا سریعتر به فرصتهای جدید دست یابد.
صادقانه باید گفت که هر دو این راهحلها ممکن است کمی آرمانی به نظر برسند و ممکن است افرادی که با مشکل امنیت شغلی مواجه هستند نتوانند به راحتی مهارتهای خود را افزایش دهند و به شبکهسازی بپردازند. اما مسئله اساسی این است که به جای نگرانی در خصوص از دست دادن شغل، فرد باید همواره در تلاش باشد تا مهارتها و دانش خود را توسعه دهد و رشد کند. با توجه به شتاب سریع تغییرات در دنیای امروز، تقریباً هر فردی باید خود را بهروز نگه دارد تا در بازاری که نه تنها انسانها بلکه هوش مصنوعی و ماشینها نیز رقیب آن هستند، دوام بیاورد. حتی اگر شغل فرد پایدار به نظر برسد، همیشه باید به این فکر کرد که چه مهارتهایی در آینده میتوانند به فرد کمک کنند تا شرایط شغلی بهتری داشته باشد.

جمعبندی
در این مقاله، به بررسی برخی از رایجترین مشکلات و چالشهای شغلی پرداختیم که میتوانند تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی حرفهای و شخصی افراد بگذارند. از محیط کاری نامناسب گرفته تا احساس عدم ارزشمندی و عدم امنیت شغلی، هر یک از این چالشها میتوانند موجب استرس و نگرانی شوند. با این حال، همانطور که اشاره شد، همیشه راهکارهایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارند: برقراری ارتباط مؤثرتر با دیگران، شفافسازی انتظارات و جستجوی معنا و ارزش درون یا حتی بیرون از شغل، میتوانند به افراد کمک کنند تا احساس بهتری از شغل خود داشته باشند.
علاوه بر این، تقویت مهارتهای فردی و ایجاد شبکههای حرفهای نیز میتوانند منجر به افزایش امنیت شغلی و ایجاد فرصتهای جدید شوند.
همواره باید به یاد داشته باشیم که با توجه به تغییرات سریع دنیای امروز، رشد و یادگیری مداوم اهمیت زیادی دارد و باید بهجای تمرکز بر مشکلات، روی راهحلها و فرصتهایی که پیش روی ما هستند، تمرکز کنیم تا بتوانیم مسیر شغلی بهتری برای خود ترسیم کنیم.